وسعت و تنوع روانشناسی را می توان با نگاهی به متفکران نامدار این رشته دید. هر یک از نظریه پردازان، شاید یکی از اعضای یک مکتب فکری برجسته، دیدگاه منحصر به فردی را به حوزه روانشناسی آورد.

فهرست زیر به شرح زندگی ده روانشناس برجسته و مهم ترین کار آنها در این زمینه می پردازد. با اشاره به 100 روانشناس بزرگ قرن بیستم، این فهرست کامل نیست. در عوض، هدف این فهرست ارائه نگاهی اجمالی به برخی از مهم‌ترین دیدگاه‌های نظری است که نه تنها بر روان‌شناسی، بلکه بر فرهنگ بزرگ‌تر نیز تأثیر گذاشته‌اند.

10 نفر از معروف ترین روانشناسان تاریخ

در ادامه به تعدادی از معروف ترین روانشناسانی که در تاریخ مشهور هستند را معرفی می کنیم با ما همراه باشید.

· ( b.f.skinner )

تئوری رفتارگرایی F. B. Skinner قطعی او را به یکی از تعیین کننده ترین نظریه پردازان روانشناسی تبدیل کرد و درمان های مبتنی بر نظریه او مانند اصلاح رفتار و اقتصاد نشانه ای به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. اسکینر به دلیل نظریه هایش در مورد شرطی سازی عامل و برنامه های تقویتی شناخته شده است.

· زیگموند فروید

وقتی اکثر مردم به روانشناسی فکر می کنند، به زیگموند فروید فکر می کنند. رفتار او از این فرضیه حمایت می کند که همه بیماری های روانی علت فیزیولوژیکی ندارند. فروید همچنین دست به ارائه شواهدی زد که نشان می‌دهد تفاوت‌های فرهنگی بر رفتار و روان‌شناسی تأثیر می‌گذارد. تحقیقات او به درک رشد انسانی، شخصیت، روانشناسی بالینی و روانشناسی آسیب شناختی کمک کرده است.

· ژان پیاژه

نظریه مراحل رشد پیاژه تأثیر عمده ای بر درک ما از روانشناسی، به ویژه رشد فکری کودکان داشته است. تحقیقات پیاژه کمک زیادی به توسعه روانشناسی رشد، روانشناسی شناختی، معرفت شناسی ژنتیکی و بهبود روش های آموزشی کرده است.

· لئون فستینجر

لئون فستینگر نظریه های ناهماهنگی شناختی و مقایسه اجتماعی را برای توضیح چگونگی تأثیر شرایط اجتماعی بر رفتار انسان توسعه داد. ناهماهنگی شناختی حالتی از ناراحتی است که فرد در نتیجه ایجاد دو عقیده متضاد تجربه می کند. با وجود اینکه می دانیم سیگار برای سلامتی ما مضر است، باز هم سیگار می کشیم.

بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی او، هر فرد ایده های خود را با مقایسه آنها با باورهای دیگران ارزیابی می کند. علاوه بر این، او تمایل دارد به دنبال افرادی باشد که در باورها و ارزش های او سهیم باشند.

· آلبرت بندورا

کار آلبرت بندورا نشان دهنده بخشی از یک تحول شناختی در روانشناسی است که در اواخر دهه 1960 آغاز شد. نظریه بندورا که به عنوان یادگیری اجتماعی می باشد بر اهمیت یادگیری مدل سازی، مشاهده ای و تقلید تأکید دارد.

همانطور که بندورا در کتاب خود در سال 1977 نظریه یادگیری اجتماعی توضیح می دهد:

· ویلیام جیمز

این روانشناس و فیلسوف را اغلب پدر روانشناسی آمریکایی می نامند. آموزه ها و نوشته های او کمک زیادی به پایه گذاری روانشناسی به عنوان یک علم کرد. از جمله دستاوردهای بسیار او، انتشار کتابی در 1200 صفحه با عنوان اصول روانشناسی بود.

علاوه بر این، جیمز در طول 35 سال فعالیت آموزشی خود به کارکردگرایی، عمل گرایی و آموزش بسیاری از دانشجویان روانشناسی کمک کرده است.

· کارل راجرز

کارل راجرز بر توانایی‌های انسانی تأکید می‌کند که بر روان‌شناسی و آموزش تأثیر زیادی گذاشته است. او را یکی از بزرگترین متفکران اومانیست و شخصیتی ماندگار در درمان بیمار محور می دانند.

دختر کارل راجرز، ناتالی راجرز، پدر خود را یک الگویی از شفقت و آرمان های دموکراتیک در زندگی و کارش به عنوان یک مربی، نویسنده و درمانگر" توصیف کرد.

· ایوان پاولوف

ایوان پاولوف فیزیولوژیست روسی بود که کارش در زمینه رفلکس های شرطی و شرطی سازی کلاسیک نقش عمده ای در پیدایش رفتارگرایی در روانشناسی داشت. روش آزمایشی پاولوف در تغییر روش روانشناختی از درون نگری و ارزیابی ذهنی به معیار عینی رفتار تأثیر بسزایی داشت.

· لو ویگوتسکی

اگرچه لو ویگوتسکی معاصر روانشناسان مشهوری مانند پیاژه، فروید، اسکینر و پاولوف بود، اما آثار او در طول زندگی اش مورد توجه قرار نگرفت. این عمدتاً به این دلیل است که بسیاری از نوشته‌های او تا همین اواخر برای غرب غیرقابل دسترس بود.

اگرچه بسیاری از آثار او در اوایل دهه 1960 و در دهه 1990 از روسی ترجمه شد، آثار او در دهه های اخیر بیشترین تاثیر را داشته است، به ویژه در زمینه های روانشناسی تربیتی و رشد کودک.

· ادریک اریکسون

نظریه مرحله ای اریک اریکسون در زمینه رشد روانی اجتماعی کمک قابل توجهی به علاقه و تحقیق در زمینه توسعه مادام العمر انسانی کرده است. اریک اریکسون، یکی از روانشناسان او (روانشناسان خود) همزمان با آنا فروید، با بررسی برجستگی و رشد در طول زندگی، از جمله رویدادهای کودکی، بزرگسالی و پیری، از روانکاوی استفاده کرد.